به گزارش بانک مردم به نقل از دنیای اقتصاد، تعداد سیاستگذارانی که با پیریزی سیاستهای هوشمندانه توانستند اقتصاد خود را در دل پیچهای تند و پرشتاب با سلامت عبور دهند کم نیست. چنین معمارانی در تاریخ کشورهایی مانند آمریکا، مالزی، تایوان، هند و ترکیه الگویی برای سیاستگذاران سراسر دنیا شدهاند. اما سیاستگذاری در ایران چه جایگاهی داشته؟ مسیر حرکت اقتصاد ایران در ماههای گذشته با موانع بزرگی مواجه شده و سیاستگذار واکنشهای صلاحدیدی را نیز پی ریزی کرد. فارغ از ریشه شکلگیری این موانع، اکنون بعد از مشاهده پیامدهای سیاست ها، زمان طرح این پرسش رسیده که سیاستگذار با چه کیفیتی اقتصاد را در پیچهای تند اخیر هدایت کرده است؟ در ماههای اخیر سیاستگذار برای انقباض اثر التهابات، دو نسخه «پیش فروش سکه» و «تغییر نرخ سود» را در پیش گرفت. اما بررسیها نشان میدهد که هر دو نسخه مذکور نه تنها سرعت حرکت اقتصاد را در دل نوسانات پیاپی تسریع نداده، بلکه خود موجب ایجاد اصطکاکهایی شده که قطار اقتصاد را از حرکت بازداشته است. طرح پیش فروش سکه که قرار بود قیمت این دارایی را تعدیل و نقدینگی را منقبض کند نه تنها دستیابی به اهداف مذکور را تسهیل نکرد، بلکه هزینهای نزدیک به ۲۳ هزار میلیارد تومان متحمل جامعه کرد. طرح بازنگری نرخ سودی که قرار بود دستاورد تورم تک رقمی را حفظ و ترازنامه بانکها را تعدیل کند نه تنها به اهداف مذکور کمک نکرده، بلکه منجر به نتایج معکوس و زیان باری شده است. با توجه به تجربه شکستهای مشابه در گذشته، گویی سیاستگذار نه تنها در فرآیند سیاستگذاری تحلیلهای عقلایی را لحاظ نکرده، بلکه تجربه درسهای مشابه قبل را نیز نادیده گرفته است. بنابراین نکته مهم در مقطع کنونی واکنش جامعه به این حجم از کج روی است. در مقطع کنونی و پس از مشاهده ناکامیهای سیاستی، به دو دلیل لازم است پیکان هشدارها سیاستگذاران کجرو را نشانه بگیرد. اول اینکه بر مبنای اصل یادگیری، اگر سیاستگذار هزینه سیاستهای غیرکارشناسانه خود را دریافت نکند، این اهمالهای سیاستی به میزان گسترده در جامعه و آینده تکثیر میشود. دوم اینکه درسی باشد برای کسب تجربه و جلوگیری از تکرار اشتباهات اینچنینی و تلاشی باشد برای پایان این ناکارآییها.
پایگاه خبری تحلیلی بانک مردم: در یک چارچوب متعارف، سیاست پولی «کوتاهمدت» و «معطوف به جلو» بوده و سیاستگذار به کمک «شاخصهای پیشبینیکننده عقلایی» دست به سیاستگذاری میزند. این فرآیند در دورههای ملتهب و تورمی اهمیت بیشتری پیدا میکند. بهطوریکه لازم است سیاستگذار در برهههای لغزشی، آینده و انتظارات را پیشبینی و متناسب با روند انتظارات سیاستگذاری کند. در یک سال گذشته اقتصاد ایران مسیر لغزشی را طی کرده؛ اما سیاستگذار پولی چه واکنشی نشان داد؟ بررسی واکنشهای سهگانه «کاهش نرخ سود»، «پیشفروش سکه» و «مدیریت بازار ارز» نشان میدهد نهتنها مقوله «انتظارات و ارزیابیهای پیشنگر» در تصمیم سیاستگذار لحاظ نشده، بلکه از تجربههای مشابه قبلی نیز درس گرفته نشده است. در سیاست کاهش نرخ سود مصداق ارزیابی پیشنگر هجوم سپردهگذاران به سمت بازار داراییها بود که از دید سیاستگذار مغفول ماند. در پیشفروش سکه، مصداق تصمیمگیری عقلایی، پیشبینی افزایش قیمت سکه در آینده بود که از آن غفلت شد. در سیاست «دلار ۴۲۰۰ تومانی» سیاستگذاری عقلایی توجه به انتظارات آحاد اقتصادی متناسب با شرایط سیاسی بود؛ اما سیاستگذار با این استدلال که «منابع ارزی بیشتر از مصارف جامعه است» از متغیر «رفتار عقلایی» غافل ماند.