پایگاه خبری تحلیلی بانک مردم: حسام الدین آشنا مشاور رئیس جمهور در گف و گویی مفصل با نشریه اندیشه پویا از عملکرد روحانی در حوزه های مختلف دفاع می کند و معتقد است که دولت او آخرین فرصت برای عبور از یک گزار سخت است.به گزارش بانک مردم، مشروح این گفت و گو به شرح زیر است:**در گفت و گوی قبلی که با شما داشتیم، اشاره کردید که این یک دستاورد سیاسی مهم است که اصلاح طلبانی که قرار بود صدایشان خفه شود. در این انتخابات، اکنون، آقای جهانگیری صدای آنهاست. آقای آشنا چه شد که صدای آقای جهانگیری در این دولت خفه شد؟
من به هیچ وجه معتقد نیستم که صدای آقای جهانگیری با صدای اصلاح طلبان در دولت خاموش شده است. از نظر من، بلندترین صدا، بعد از آقای رئیس جمهور در دولت، صدای آقای جهانگیری است. آقای جهانگیری رئیس ستاد اقتصاد مقاومتی دولت است، معاون اول دولت است، رئیس ستاد مبارزه با مفاسد اقتصادی است و تقریبا تمام شوراهای عالی را که رئیس جمهور باید اداره کند، ایشان به نیابت از رئیس جمهور اداره میکند **به نظر میرسد که مادر در دنیای مختلف زندگی میکنیم. نه در نشست اصلاح طلبان و نه حتی در نشست اقتصاددانان با رئیس جمهور و آن عکسهای یادگاری هم آقای جهانگیری نبود. این طور نیست که اگر ایشان در قاب دوربین بود، یعنی حضور دارد و اگر نبود یعنی حضور ندارد. آقای جهانگیری هر پنجشنبه این جلسات را با مجموعهای از جامعه شناسان و اقتصاددانان دارد. اما شاید خیلیها ندانند که آقای جهانگیری هر پنج شنبه چنین جلسه مفصلی دارد. آقای جهانگیری مقید هستند که در جلسهای غیر از جلسه هیئت دولت که رئیس جمهور هستند، شرکت نکنند. ایشان در هیچ سخنرانی رئیس جمهور هم شرکت نمیکنند در هیچ جلسهای که آقای رئیس جمهور به وزارت خانهها میروند هم شرکت نمیکنند. این پروتکل رابطه معاون اول با رئیس جمهور است، به هیچ وجه نقش آقای جهانگیری در دولت کمرنگ نشده است. من شهادت میدهم که این ادعا نادرست است. **صحبتهای آقای جهانگیری درباره ناتوانی اش از تغییر یک منشی را نشنیدید؟ بله آقای جهانگیری فرمودند که من حق تعویض منشی ام را هم ندارم، اما باید صریحا از آقای جهانگیری پرسیده شود که اگر شما نمیتوانید او را عوض کنید، ناشی از چه چیزی است؟ ناشی از این است که رئیس جمهور شمارا محدود کرده، یا نه، شما میخواهید منشی بازنشسته را حفظ کنید حال آنکه مجبور هستید او را عوض کنید. ممکن است ناشی از این باشد. من با شما رودربایستی ندارم این تصویر بیرونی درباره محدود کردن آقای جهانگیری، تصویری است که خلق شده است. این تصویر بیرونی را کسانی خلق کرده اند و کسانی هم به آن دامن میزنند. من از درون دولت گزارش میدهم که سنگینترین بار دولت بعد از آقای روحانی بر دوش آقای جهانگیری است **دوستان نزدیک آقای جهانگیری میگویند که ما به ایشان میگوییم وقتی نمیتوانی کار کنی، چرااستعفانمی کنی. آقای آشنا انکار کردن راه حل نیست بله این فقط سؤال دوستان آقای جهانگیری از ایشان نیست؛ سؤال مردم هم هست. همه میگویند که شما اگر نمیتوانید منشی خود را عوض کنید، چرا معاون اول مانده اید؟ من میگویم این دلیلی است بر این که ایشان خودش را مؤثر میداند و ادامه کار میدهد. آقای جهانگیری، بزرگتر از آن است که اگر بداند مفید نیست بماند. **به نظر میرسد بزرگتر از آقای جهانگیری، آقایان نوبخت و نهاوندیان و واعظی در دولت هستند، شما هم حتما خوانده اید و شنیده اید انتقادهای پیاپی از عملکرد آقای نوبخت و آقای واعظی را. ولی به نظر میرسد آقای روحانی حلقه مشخصی از رفقا دارد که به هیچ وجه دست به آنها نمیزند بلکه به مرور جایگاه این رفقا بالاتر هم میرود و ترفیع پیدا میکنند بدون این که کسی دستاورد مثبتی از آنها در بیرون ببیند. عملکردسازمان برنامه و بودجه را ببینید جایی برای دفاع باقی مانده. اما آقای نوبخت میماند انگار که آقای روحانی تحت هیچ شرایطی دست به این حلقه رفقانخواهد زد. این روحیه آقای روحانی قابل نقد نیست؟ مایل هستم این را شرح دهم به جای این که نقدش کنم. آقای روحانی حتما مثل هر رئیس جمهور دیگری، حلقه ای نزدیک به خودش دارد که من اسمش را حلقه شورای امنیت و حلقه مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع میگذارم. این حلقه نزدیکان آقای روحانی بوده اند و ایشان با اینها کار میکند. چیز عجیب و جدیدی هم نیست. **به قیمت ناکارآمد کردن سازمان برنامه و بودجه؟ وقتی در حوزه کارآمدی بحث میکنیم، باید دقیق صحبت کنیم. اشاره کردم که رئیس جمهور با چهار محدودیت و با چهار وضعیت در انتخاب افرادی که باید با او در دوره دوم کار میکردند، مواجه بود، ضمنا من بین انتقادهایی که از برخی افراد در کابینه میشود و فشار سیاسی، تفاوت قائل میشوم. آقای واعظی وزیر ارتباطات بودند، الآن مسئول دفتر رئیس جمهور هستند، به مثابه وزیر ارتباطات چقدر به ایشان انتقاد وارد بود؟ به نظرم خیلی نبود. اما به مثابه رئیس دفتر رئیس جمهور، مجموعهای از حرفها درباره ایشان زده میشود که دقیقا مشخص نیست چه ایرادی را در ایشان منظور نظر دارد. فکر میکنم بخش مهمی از این نقدها، ایرادهایی است که میخواهند به رئیس جمهور بگیرند، اما به آقای واعظی میگیرند. اینها با آقای روحانی مسئله دارند و، چون آقای واعظی سپر آقای روحانی است، به او حمله میکنند. من در موقعیت دفاع یا حمله به آقای واعظی نیستم، میگویم ایراد آقای واعظی دقیقا چیست؟ روشن کنید **مثلا چه کسی با آقای روحانی مسئله دارد و به واعظی حمله میکند؟ مسئله این است که آقای روحانی با اصلاح طلبان جلسه میگذارد و میگوید اصلا حساب ما و شما از هم جدا نیست؛ اما آقای واعظی به عنوان رئیس دفتر رئیس جمهور چنین تصویری از خودش بیرون نشان نمیدهد. من به عنوان یک ناظر بیرونی تا کنون هیچ موضع اصلاح طلبانهای از آقای واعظی نشنیده ام، هیچ تحرک جالب توجهی از ایشان ندیده ام. سؤال میکنم چه کسی همه کارهای آن جلسه با اصلاح طلبان را کرد تا تشکیل شود؟ به نظر شما، رئیس جمهور از آقای واعظی خواسته که این جلسه را تشکیل دهد با آقای واعظی پیشنهاد تشکیل این جلسه را داده است؟ **مسئله این است که جهانگیری تضعیف میشود، اما واعظی پررنگ میشود. اصلا یک سوال دیگر.به نظرتان چرا برخی اصلاح طلبان در جلسه با رئیس جمهور شرکت نکردند؟ چرا عباس عبدی که پیشتر در افطاری آقای روحانی با روزنامه نگاران شرکت کرد، حاضر نشد در این قاب، در این عکس یادگاری، بنشیند؟ به نظرم باید این را از عباس عبدی و کسانی که شرکت نکردند پرسید. من هم در آن جلسه شرکت نکردم. **بد نیست که شما هم برای خودتان تحلیلی از عدم شرکت و همراهی برخی اصلاح طلبان داشته باشید. رئیس جمهور در کل چهار سال دوره اول خود. اگر اشتباه نکنم دو دیدار با اصلاح طلبان، شبیه همین دیدار داشت. در این دوره هم احتمالا دو دیدار خواهد داشت که دیدار اولش برگزار شد. پس این چیز جدیدی نیست که اصطلاح عکس یادگاری گرفتن را برای آن به کار ببریم دوم این که این دیدارها میتواند جنبه نمادین داشته باشد، میتواند جنبه شبکه سازی داشته باشد. از جنبه نمادین، ایشان به زودی با اصولگراها هم دیدار خواهند داشت. در میان اصولگراها هم کسانی انتخاب میکنند بیایند و کسانی هم نمیآیند مثل افکر نمیکنم از جریان پایداری کسی حاضر شود به این جلسه بیاید. رئیس جمهور موظف است با اصول گراها و اصلاح طلبان، به عنوان دو قطب سیاسی مهم کشور به دیدار داشته باشد و هم حرفهای آنها را بشنود، هم حرفهای خود را خیلی صریح به آنها بگوید. **پس اینها جلساتی است با احزاب سیاسی، اصلاح طلبان هم نباید حسابی روی این حرف آقای روحانی در آن جلسه باز کنند که گفته بود رابطه ما و شماجداشدنی نیست. چون من در آن جلسه نبوده، نمیتوانیم صحبت شما را تایید کنم، اما میتوانم بگویم آقای روحانی به اصولگراهای اصیل هم همین را خواهد گفت: میتوانم بگویم ایشان به احزاب ریشه دار همین را میخواهد بگوید، وظیفه رئیس جمهور است که با جریانهای سیاسی اصلی کشور، جلسه داشته باشد. وظیفه رئیس جمهور است که با جریانهای اقتصادی کشور، جلسه داشته باشد. از وظایف رئیس جمهور است که با جریانهای اجتماعی کشور جلسه داشته باشد. **نگفتید که چرا برخی اصلاح طلبان در جلسه با رئیس جمهور شرکت نکردند. تحلیل تان را نگفتید و این همان انکار واقعیت است که به یک ویژگی در این دولت تبدیل شده است. آقای عبدی به نظر من در این جلسه شرکت نکرد، چون بعد از همه حمایت هایش از دولت آقای روحانی، وقتی جلوی ایشان قرار گرفت و گفت که مردم ناامید و خسته اند. آقای روحانی مثل همان برخوردهای قدیمی شان در مرکز تحقیقات استراتژیک، به شیوه بدی جواب ایشان را داد و گفت: بر خلاف آنچه «برخی» میگویند، ما نه مشکل اقتصادی داریم، نه مشکل فرهنگی داریم، نه مشکل ناامیدی داریم مشکل ما روانی است. واکنش بیرونی آقای روحانی، نسبت به انتقادهای همدلانه و پیش برنده چنین است؛ بنابراین بخشی از اصلاح طلبان ترجیح میدهند از یک حدی به دولت نزدیکتر نشوند. به نظرم آقای روحانی، صحیت آقای عبدی را تأیید کردند. گفتند که این خسته بودن روانی است. **آقای آشنا این پاسخ شما هم جنبه انکاری دارد. این دولت هر حرفی را که خوشش نیاید انکار میکند و نتیجه اش میشود همین ریزش ها. آقای نیلی از دولت میرود، چون انتخاب رئیس جمهور، حضور پایدار آقای نوبخت در سازمان برنامه و بودجه است. به نظرتان چراباید نیلی برود و نوبخت بماند؟ این نقد مطرح شده است که دولت بیشترین لطمه را از ناهماهنگی تیم اقتصادی خورده. گفته شده که دیدگاههای مختلفی وجود داشته و این دیدگاههای مختلف با هم تعارض داشته اند. اما من نظر دیگری دارم میگویم کار خیلی سخت بوده و به قول یک مثل چینی وقتی زمین سخت میشود، گاوهایی که گاوآهن را میکشند، به هم شاخ میزنند، جای آن که بار را بکشند، بسیاری از دعواها و درگیریها و اختلاف نظرها، وقتی است که راه حلهای پیشنهادی یا خوب اجرا نشده است، یا وقتی اجراشده به نتیجه نرسیده است، حرف آقای نیلی این بوده که به توصیههای من عمل نشده است. دیگرانی هم میگویند اگر مشکلی داریم، به خاطر عمل به توصیههای شماست. **بله! خود آقای روحانی هم در جلسهای به صراحت این را گفتند. با ادبیاتی شبیه به آقای احمدی نژاد و با طعنه و مسخره گفتند که «چندتا اقتصاددان بودند که سر قیمت ارزمدام با ما چانه میزدند و میگفتند اگر قیمت دلار بالا رود، تمام ایران گلستان میشود و یک سری محاسباتی میکردند و میگفتند اگر ارز ۴۲۰۰ تومان شود صادرات ما چند برابر میشود.» آقای روحانی چرانوبخت را نگه میدارد، اما با این لحن درباره نیلی صحبت میکند؟ به نظر من آقای دکتر نیلی این حرفها را نمی زد و روی این صحبتها با دکتر نیلی نبوده است. دکتر نیلی حرفهای دیگری داشت و دارد. اتفاقا مسئله ایشان قیمت گذارینکردن بود. نظرات آقای دکتر نیلی، همین امروز هم برای آقای روحانی بسیار محترم است. منتها در مقام اجرا، حرف آقای نیلی این بود که کارها را بدهید خودم اجرا کنم. صریح با هم صحبت میکنیم آقای نیلی از نظریه پردازی خسته شده بود. از توصیه کردن و مشورت دادن خسته شده بود وقتی شما فکر میکنید راه حل این مشکل را بلد هستید و میتوانید مشکل را حل کنید، میخواهید کار را دست شما بدهند تا خودتان حلش کنید. **میگویید که ایشان میخواست بیشتر از این سهم داشته باشد؟ میخواست بیشتر از این مؤثر باشد و عمل کند. **پس شما در مجموع از ترکیب کابینه و این روند جداییها و ریزشها و انتخابهای آقای روحانی دفاع میکنید. من نه توجیه میکنم، نه دفاع میکنم. من توصیف میکنیم، اشتباه نشود نمیگویم آقای روحانی نمیتوانست بهتر از این کار کند. از نظر من میتوانست و باید بهتر کار میکرد. از نظر من تک تک وزرای ایشان میتوانستند بهتر کار کنند. خود من هم باید بهتر کار میکردم. این مطالبه مردم و حق مردم است من میگویم ایشان چطور رفتار کرد و در چه محدودیتهایی عمل کرد. ممکن است بنده اسمهایی به عنوان وزیر به ایشان پیشنهاد کرده باشم و آقای روحانی انتخاب نکرده باشد. ممکن است من عقیده داشته باشم فلان فرد دیگر از فلان معاون رئیس جمهور برای انجام دادن کاری خیلی بهتر باشد. ممکن است من با تغییراتی که انجام شده موافق نباشم، اما من به عنوان مشاوره مشورتم را به ایشان داده ام. فرق من با شما این است که من سعی میکنم محدودیتهای آقای روحانی را درک کنم نه این که بگویم درست عمل کرده من میفهمم که چرا این طور عمل کرده است **این تصویر بیرونی هم وجود دارد که انتخابهای آقای روحانی در یک حلقه بسته از رفقا و سهم خواهان میچرخد و منافع اقتصادی، جای برنامه و اصول را گرفته و پیشروی آقای روحانی تقریبا متوقف شده. نمیپذیرم که شما بیانگر کامل تصویر بیرون باشید، اما دیدگاه شما را محترم میدانم. فشارهایی بر آقای روحانی وارد میشود، که نه فقط میتواند آدم را متوقف کند، بلکه میتواند آدم را به عقب هم برگرداند. البته من هم معتقدم که اگر آقای روحانی بخواهد با همین فرمان ادامه دهد، میراث بزرگی از خودش باقی نمیگذارد. این را میتوانم بگویم که آقای روحانی، احتیاج دارد در یک لحظه تاریخی، دنده معکوس بکشد و قدرت موتور خودش را افزایش دهد تا از این سختیها عبور کند. **یعنی آقای روحانی منتظر یک لحظه تاریخی است؟ آن لحظه تاریخی به نظر من رسیده است. لحظه تاریخی، لحظه تحریم است. برای من، لحظه تحریم، آن لحظه اساسی و لحظه تاریخی ملت ایران و حاکمیت ایران است. ما در تحریم میتوانیم تصمیمات سختی که بخشی از آنها را آقای نیلی هم گفته بودند، بگیریم و مخالفان را متقاعد کنیم به اصلاح. **آقای آشنا به نظرتان اراده دولت برای اصلاح سست نیست دیماه سال گذشته شرایط کشور دچار ناآرامیهایی شد؛ پیامد آن خروج آمریکا از برجام و تحریمهای امریکا اتفاق افتاد. آقای روحانی چه پاسخ جدی و امیدوار کنندهای به مطالبات ناراضیان داد بعد از ناآرامیها چه عزمی برای اصلاح از خود نشان داد؟ فکر میکنم تنها کسی که پاسخ در خوری به ناآرامیها داد، آقای روحانی بود. این بقیه بودند که کار خود را نکردند. درک این که این پدیده چه بود، یک لحظه بود با یک سر ریز، خیلی مهم است. من ترجیح میدهم جلسه هیئت دولت را در شبی که این اتفاقها افتاد، باز کنم، موضع گیری رئیس جمهور در آن جا، موضع گیری بسیار حکیمانه و خردمندانهای بود. رئیس جمهور ابعاد مختلف این مسئله را مورد اشاره قرار داد و در عمل تلاش کرد اضطرابهایی که در جامعه پیش آمد، تبدیل به بحران امنیتی نشود. تلاش کرد که در جمع کردن این بحران، خاطرهای برای مردم بگذارد که این خاطره، همراه با خشونت نباشد. من این را یک دستاوردمیدانم. **حفظ آرامش، دستاورد آقای روحانی بود. اما این آرامش نباید با انکار مشکلات همراه باشد. افکاروتعویق رسیدگی به مشکلات، میشود ماجرای ارز ۴۲۰۰ تومانی و جهش نرخ ارزراستی، راهکار ارز ۴۲۰۰ تومانی، توسط کدام مغز متفکر اقتصادی در این دولت انتخاب و اتخاذشد؟ من در جلسه تصمیم گیری برای دلار ۴۲۰۰ تومانی حضور داشتم وقتی اوضاع سخت میشود هیچ کس مسئولیت تصمیمش را قبول نمیکند. ** میگویند این تصمیم شخص رئیس جمهور بوده. من روایت خودم را برای شما میگویم، بعد شما ببینید چه از آن میفهمید. رئیس جمهور اعلام کرد که میخواهیم در یک جلسه، در مورد وضعیت نرخ ارز که بالا می رود بحث کنیم قبل از آن جلسه آقای جهانگیری جلسات متعددی برگزار کرده بودند و آن جلسه تنهایی اساسا به درخواست آقای جهانگیری تشکیل شد. آقای جهانگیری در آن جلسه گزارشی از جلسات قبلی خودشان با تیم اقتصادی دولت و بیرون دولت ارائه کردند که خلاصه اش این سه نکته بود: یک، ما دیگر امکان این را که دلار را روی ۳۵۰۰ تومان نگهداریم، نداریم دو، چارهای نیست جز این که به سمت تک نرخی کردن ارز برویم. سه. غیر از این نرخ، هر دلاری را که هست باید قاچاق تلقی کنیم. آقای روحانی در آن جلسه، به تک تک اعضای آن جلسه نگاه کرد و پرسید: این جمع بندی همه شماست؟ گفتند: بله. ایشان در آن جلسه گفتند من با این جمع بندی صد درصد مخالف هستم، اما اگر همه شما موافق هستید و این را تنها راه نجات کشور میدانید، من به مثابه «اکل میته» با این پیشنهاد موافقت میکنم **یعنی آقای نیلی با این تصمیم موافق بود؟ آقای نیلی هم در آن جلسه بود، آقای نهاوندیان هم بود. **آقای نیلی گفته اند که من در هیچ کدام از تصمیم گیریهایی که منجر به اعلام ارز ۴۲۰۰ تومانی شد حضور نداشته ام و غایب بوده ام. اما شما میگویید که آقای نیلی موافق بود؟ ایشان در تصمیم ۴۲۰۰ تومانی بودند. اصلا آن جماعت از جلسه خودشان آمدند و در این جلسه نشستند. البته نمایندگی آن جمع را آقای جهانگیری انجام داد و جمع بندی کل را ایشان گفت. افراد فرصت داشتند در آن جلسه حرف بزنند و حرف زدند. میتوانستند مخالفت کنند، ولی نکردند؛ بنابراین این پیشنهاد سه گانه بدون هیچ مخالفی تصویب شد. فقط یک مخالف داشت و آن رئیس جمهور بود، دلیل رئیس جمهور برای مخالفت هم این بود که ما هر وقت گفتیم تک نرخی، بازار ثانویهای درست شد که قیمت را آن بازار تعیین میکرد و این دفعه اول نیست که این کار را میکنیم، بنابراین این طرح شکست میخورد. بحث بعدی بر سر این بود که این ارز تک نرخی چه نرخی باشد؟ آقایان گفتند در جلسه کوچک تری درباره موضوع نرخ گذاری بحث کنیم، آقای رئیس جمهور گفت این را دیگر قبول نمیکنم. همین جا بحث کنید، همه آقایانی که بودند، باشند و همه بحث بکنید و حرف بزنید برخی مقاومت کردند که میخواهیم در یک جلسه بسته حرف بزنیم که آقای روحانی هم مقاومت کرد و بحث باز شد. **چند نفر در این جلسه حضور داشتند؟ تقریبا بالای پانزده نفر بودند. یک نفر عدد ۵۵۰۰ تومان را پیشنهاد کرد و یک نفر دیگر ۴۵۰۰ تومان را آقای روحانی فرمودند ما مطابق مصوبه مجلس دلار را تا ۴۱۰۰ هم میتوانیم افزایش دهیم. یعنی در بودجه برای ۳۹۰۰ تومان به ما مجوز عادی دادند و تا ۴۱۰۰ را هم اجازه داریم که بالا ببریم. من تا ۴۱۰۰ را موافق هستم، چون خلاف قانون هم عمل نکرده ایم. پس اختلاف سر ۴۱۰۰ و ۴۵۰۰ بود. چون پیشنهاد ۵۵۰۰ تومان را هیچ کس غیر از کسی که ارائه کرد قبول نکرد.(فــردا) نظر آقای رئیس جمهور، بیشتر روی ۳۹۰۰ تومان بود. اما بین ۴۱۰۰ و ۴۵۰۰ عدد ۴۲۰۰ تومان در آن جلسه مورد توافق قرار گرفت. بعد صحبت شد که چه کسی این را بگوید؟ رئیس بانک مرکزی بگوید رئیس جمهور بگوید، یا معاون اول. آقای جهانگیری گفتند من باید این را اعلام کنم، من بالای سر آقای جهانگیری رفتم و گفتم اگر شما این را اعلام کنید باید همه حیثیت سیاسی خودتان را پای این کار بگذارید آقای جهانگیری. گفتم که اگر شما این را اعلام کنید، باید تا آخرش جوابگوی این تصمیم باشید. گفتم که آقای جهانگیری آیا شما این آمادگی را دارید؟ ایشان گفت من مسئولیت دارم و باید این کار را من انجام دهم. ایشان مصاحبه کرد و در آن مصاحبه نرخ ۴۲۰۰ تومان را اعلام کرد، قاچاق بودن غیر آن را هم اعلام کرد، بلافاصله از آن جلسه بیرون آمد و اینها را اعلام کرده این که ما برای همه مصارف، ارز ۴۲۰۰ تومانی داریم کلمه همه مصارف غلط بود و نباید گفته میشد. ایشان باید میگفت: برای همه چیزهایی که مجوز میدهیم ارز ۴۲۰۰ تومان میدهیم. به هر حال، این شرح کل ماجراست **این ارز ۴۲۰۰ تومانی در فاصله بسیار کوتاهی به یک فساد بزرگ در سیستم دولتی منتهی شد. فسادی که قابل مقایسه با فسادهای دوره احمدی نژاد بود، قرار بود این دولت چنین شباهتهایی با آن دولت پیدا کند؟ من اقتصاددان نیستم، اما وقتی از بالا به موضوع نگاه میکنم میبینم که این تصمیم، چند بعد داشت. ابعاد اجرایی و ابعاد سیاست گذارانه. وقتی ما وارد دوره ترامپ میشویم، وارد دوره بحران اقتصادی میشویم و باید وضع مابا وقتی وارد این دوره نشده بودیم فرق کند. تصمیمها و سیاست گذاریهای جدیدناگزیر بود. در این که این تصمیمها باید انقباضی باشد هم تردیدی نبود. اما این که آیا نمیتوانستیم تصمیم بهتری بگیریم من میگویم میتوانستیم تصمیم بهتری بگیریم. اگر میپرسید، آیا این تصمیم، تابع منافع عده ای بوده است، من میگویم نتیجه اش این شد که منافعی جابه جا شود، اما نمیتوانم ثابت کنم که آگاهانه این اتفاق افتاده است. البته از نظر من به عنوان یک مشاوره هیچ فرق نمیکند که این جابه جایی منافع، آگاهانه باشد یا ناآگاهانه، دولت حق ندارد تصمیمی بگیرد که تبعاتش را در نظر نگرفته باشد. من امروز با حرف آن روز رئیس جمهور موافق هستم که گفتند با این تصمیم مخالف هستم، اما وقتی شما همه میگویید، من قبول میکنم. **آقای نیلی گفته اند که آقای روحانی به تصمیمات کارشناسی توجه کافی نداشتند و نظرشان این بود که قیمتها را پایین نگه دارند و همین هم به شوک ارزی منجر شد. اگر آقای دکتر نیلی یا حسام الدین آشنا یا هر کسی دیگر، تنها کارشناس این موضوع در دولت باشد، این یک تکلیف برای دولت ایجاد میکند که به نظر کارشناسی او عمل کند. اما من بادکتر نیلی تنها کارشناس در حوزه خودمان در دولت نیستیم. البته که اگر کسی بگوید بله، من مشاور رئیس جمهور بودم در این موارد مشاوره دادم و، چون مشاوره من مورد توجه قرار نگرفت یا خلاف آن عمل شد، کنار رفتم، به نظر من این حق اوست. منتها او نمیتواند بگوید، چون آن چیزی را که من گفتم انجام ندادند، پس غیر کارشناسی عمل کردند کار دولت، چیزی غیر از تعارضهای کارشناسی نیست. دولت محل دعوای کارشناسان با هم است. اگر من مشاور اقتصادی رئیس جمهور باشم و طرحی را بیاوریم طبیعی است که وزیر اقتصاد بگوید نه، این طرح را قبول ندارم. همان طور که اگر وزیر اقتصاد، طرحی بیاورد، من در مقام مشاور اقتصادی میتوانم بگویم این طرح را قبول ندارم.