یک استاد اقتصاد مطرح کرد؛ دو شرط کلیدی موفقیت ادغام بانک‌های نظامی

  • ۲۷ اسفند ۱۳۹۷
  • 6291

پایگاه خبری تحلیلی بانک مردم:  یک اقتصاددان معتقد است بانک مرکزی نه ابزار نظارت در نظام بانکی را در اختیار دارد و نه نیروی متخصص ناظر و این در حالی است که توفیق ادغام بانک‌ها منوط به شایسته‌سالاری و نظارت است تا مثل کشورهای دیگر مؤثر واقع شود.

با توجه به اینکه دولت تصمیم گرفته بانک‌های نظامی را در بانک سپه ادغام کند، در فضای کارشناسی مخالفت‌ها و موافقت‌های زیادی در رابطه با این سیاست شنیده می‌‌شود. نظر شما در این رابطه چیست؟

سعدوندی: تجربه ادغام بانک‌ها در بسیاری از کشورها انجام شده و نتیجه‌بخش بوده است. این سیاست موجب شده در درازمدت وضعیت بانک‌های این کشورها بهتر شود. این تجربه موفق به دو دلیل اصلی رخ داده: یکی اینکه تجارت بانکی تجارتی است که از دو مفهوم «اقتصاد مقیاس» و «اقتصاد تنوع» بهره‌مند می‌شود. بدین معنی که وقتی مقیاس بانک‌ها بزرگ‌تر می‌شوند، هزینه‌های بالاسری هر نوع تسهیلات کاهش می‌یابد. دوم اینکه از آنجایی که شعب در یکدیگر ادغام می‌شوند، سرویس بهتری به جامعه ارائه می‌شود، بدین صورت که به‌جای اینکه بسیاری مبادلات بین بانکی صورت گیرد، درون یک بانک و میان مشتریان انجام می‌شود.بنابراین کشورهایی با مقیاس ایران، لازم است چند بانک معدود بزرگ داشته باشند که این بانک‌ها در یک محیط رقابتی اقدام به ارائه سرویس به مشتریان کنند. مثلاً در کشور انگلیس پنج بانک بزرگ هستند که اکثریت بازار بانکی را در اختیار دارند و از این طریق عمده جمعیت کشور را پوشش می‌دهند. در استرالیا هم بانک‌های کوچک‌تر در هم ادغام شدند و به چهار بزرگ تبدیل شدند. این ادغام‌ها بدین معنا نیست که بانک‌های کوچک‌تر در این کشورها وجود ندارد، بانک‌های کوچک نقش خاص خود را ایفا می‌کنند، ولی ادغام بانک‌ها سیاست درستی بوده است.آیا به نظر شما این ادغام می‌تواند مشکلات کنونی بانک‌ها را حل کند؟سعدوندی: باید به این نکته توجه کنیم که ادغام بانک‌ها راهکاری برای کنترل بانک‌ها نخواهد بود. اگر ترازنامه چند بانک وضعیت مناسبی نداشته باشند و با هم ادغام شوند، هیچ‌ دلیلی وجود ندارد که به بانک موفقی تبدیل شوند. البته اگر تعداد کارشناسان و متخصصان زبده بانکی کم باشد، و ادغام بانک‌ها باعث شود کارشناسان زبده بانکی در رأس شبکه بانکی جدید قرار گیرند، آنگاه ادغام از این طریق در کنترل بحران موفق خواهد بود. اما سؤال این است که آیا واقعاً در وضعیت کنونی کشور ما شایسته‌سالاری در نظام بانکی حاکم است؟ آیا با ادغام این بانک‌ها مدیریت موفق‌تری به وجود خواهد آمد یا برعکس مدیران ناموفقی که در گذشته باعث وارد شدن خسارت به بانک‌ها و اقتصاد کشور شده‌اند بر سر کار خواهند ماند؟ بنده تا امروز شواهدی مبنی بر اینکه بناست در نظام بانکی شایسته‌سالاری حاکم شود مشاهده نکرده‌ام.**در ایران نظارت بانکی وجود نداردمسئله دیگر این است که بدون نظارت دقیق و موشکافانه ناظر بانکی، هیچ نظام بانکی در دنیا موفق نخواهد بود. برداشت کارشناسان بانکی این است که در ایران هیچ‌گونه نظارت بانکی وجود ندارد. یعنی نقش خیلی مهمی که در سایر کشورها برای ناظر بانکی با حمایت قوای مقننه و قضائیه در نظر گرفته شده، در ایران مطلقاً وجود ندارد. هر چند بانک مرکزی ادعا می‌کند این نظارت را در نظام بانکی کشور اجرا می‌کند، اما به واقع نه ابزار این نظارت را در اختیار دارد و نه نیروهای متخصصی که این عمل را انجام دهند. بنابراین به باور بنده این ادغام با توجه به اینکه مشکلات شایسته‌سالاری و نظارت را دارد موفق نخواهد بود، هر چند که در کشورهای دیگر مؤثر بوده است.این نظارت از نظر شما چه ویژگی‌هایی باید داشته باشد؟سعدوندی: در نظام بانکی ایران افراد معدودی در سطوح عالی مدیریتی حضور دارند و برخی از همین افراد در ایجاد معضلات بانکی نقش داشته‌اند، اما مدیریت بانکی یک کلوپ بسته است که تنها به اعضای آن امکان ادامه فعالیت و مدیریت بانکی داده می‌شود. یعنی مقررات ناظر بانکی به‌گونه‌ای تنظیم شده که در صدد حفظ وضع موجود است و متأسفانه حفظ وضع موجود کل اقتصاد را دچار آسیب می‌کند. بنابراین لازم است اصلاحات اساسی صورت گیرد و از همه مهم‌تر اینکه نیاز است کارشناسان زبده در رأس مدیریت شبکه بانکی قرار گیرند، در حالی که افراد کنونی که حاصل کارشان یکی از ناموفق‌ترین وضعیت‌های بانکی در طول تاریخ بانکداری است، در رأس هستند و از یکدیگر حمایت می‌کنند. نظام بانکی کشورمان توسط شبکه‌ای اداره می‌شود که به‌جز عده بسیاری معدودی به علوم روز دنیا مجهز نیستند و این باعث شده مشکلات کنونی به وجود آید.پس به نظر شما این ادغام اوضاع بانک‌ها را بدتر خواهد کرد؟سعدوندی: با این ادغام وضعیت نه بهتر و نه بدتر خواهد شد. در میان برخی از بانک‌های موجود، اتفاقاً مدیرانی هستند که آشنایی خوبی با نظام بانکی و مدیریت ریسک دارند. اگر سعی شود از میان آن‌ها و از میان نخبگان مدیر انتخاب شود، امکان دارد تغییرات مثبتی صورت گیرد. برعکس آنچه تصور می‌شود، این چند بانک نظامی از نظر مدیریتی اصلاً یکدست نیستند. در بین آن‌ها بانک‌هایی وجود دارد که به‌مراتب از سایران بهتر عمل کرده‌اند و بانک‌هایی هم وجود دارند که بسیار بد عمل می‌کنند. باید مدیران موفق در رأس بانک ادغام شده جدید قرار گیرد، اما مشکلی که نگرانی ایجاد می‌کند این است که اتفاقاً مدیران موفق حذف شوند.واقعیت این است شرایطی که بانک مرکزی به‌عنوان ناظر بانکی برای اعضای هیئت مدیره در نظر گرفته، اتفاقاً مشوق سهم‌خواهی گروه‌های قدرتمند است، یعنی ناظر بانکی هم به‌طور ضمنی مشوق وضع کنونی است. همین که در چهار دهه گذشته بانکداران تجاری در رأس بانک مرکزی قرار داشته‌اند و ناظر بانک مرکزی از میان مدیران بانک‌های تجاری انتخاب شده، نشان می‌دهد که نباید انتظار داشت چاقو دسته خود را ببرد!به نظر شما در ایران یک سلطه از جانب بانک‌های تجاری بر روی دیگر بانک‌ها وجود دارد؟سعدوندی: ما در ایران نمی‌توانیم تفکیکی بین بانک‌های تجاری و توسعه‌ای و از طرف دیگر بین بانک‌های دولتی، خصولتی و خصوصی داشته باشیم. در ایران دو یا سه بانک خصوصی داریم که به‌مراتب از سایر بانک‌ها بهتر عمل کرده‌اند. در حالی که سایر بانک‌ها یک تیم تشکیل می‌دهند و می‌توان گفت شبکه بانکی در حال بازی با کل اقتصاد کشور است.ممکن است منتقدان بگویند که این ادغام باعث می‌شود یک انحصار بزرگ در نظام پولی کشور به‌وجود آید، آیا موافقید؟سعدوندی: خیر. ریخت و پاش در بانک‌ها بسیار زیاد است. زمانی که بانک‌ها ادغام شوند اگر شرایط رقابتی فراهم باشد، اتفاقاً در جهت تشدید رقابت پیش خواهند رفت، یعنی همان کاری که در استرالیا و انگلیس انجام شده است. بانک‌های بزرگ معدود باید به‌گونه‌ای شکل بگیرند که نتوانند با یکدیگر تبانی کنند. در حالی که متأسفانه در ایران مدیران عامل دور هم جمع می‌شوند و تصمیم می‌گیرند که چگونه سلطه بانک‌ها را بر اقتصاد تقویت کنند. بنابراین اتفاقاً اکنون است که یک انحصار کامل در نظام بانکی در مقابل بخش‌های دیگر وجود دارد. اگر چهار تا پنج بانک بزرگ داشته باشیم و فضای رقابتی وجود داشته باشد، انتظار داریم عملکرد بانک‌ها بهبود یابد.

ثبت دیدگاه

ثبت