به گزارش بانک مردم، دنیای اقتصاد نوشت:
اما بهطور مختصر میتوان اشاره کرد که یک دلیل این اتفاق این است که مسوولان، کارنامه اسلاف خود را صرفا از آن جهت نقد میکنند که به آن بهعنوان ابزاری سیاسی برای به قدرت رسیدن نگاه میکنند و نه وسیلهای برای یادگیری و بهبود امور کشورداری. به همین دلیل است که کمتر اتفاق میافتد که مسوولان از اشتباهات گذشته در مدیریت کشور، درس بگیرند و بنابراین اشتباهات گذشته را تکرار میکنند.یکی از این نوع اشتباهات رایج مسوولان، «انکار واقعیات» است؛ زیرا امید دارند با انکار واقعیات و بدون راهکاری عملی برای حل مسائل، مشکلات خود به خود حل شوند. مورد اخیر از این نوع انکار واقعیات، مربوط به «نرخ ارز در بازار آزاد» بوده است. در حقیقت، علاوهبر دو نرخ ارز مصوب دولتی برای واردات اساسی و نرخ ارز ثانویه در سیستم نیما برای واردات اقلام مجاز دیگر، نرخ دیگری در بازار آزاد شکل گرفته است که نیازهای مازاد در این بازار پاسخ داده میشود. این نرخ، چند هفته قبل توانست رکوردهای تاریخی را به ثبت برساند تا اینکه آغاز برخی سیاستها توانست کمی از التهابات بازار را از بین ببرد. این روزها اگرچه بهنظر میرسد بازار آزاد ارز آرام است، اما نرخهای فعلی در این روزهای آرام بازار، تفاوت محسوسی با نرخ ارز ثانویه دارد.بعد از این التهابات بود که مسوولان در یک گام رو به جلو نسبت به چند ماه قبل، پذیرفتند که قیمت بازار آزاد وجود دارد و نرخهای آن نیز بهطور لجام گسیخته افزایش یافته است. اما بسیار شنیده شد که اعلام کردند نرخ بازار آزاد مهم نیست! استدلال آنها این بود که بهدلیل اینکه قیمت کشف شده در بازار آزاد متعلق به بخش ناچیزی از مبادلات ارز است، این قیمت نمیتواند معیار خوبی برای سنجش وضعیت بازار ارز در کل باشد. بنابراین همگان را به پذیرش این نکته دعوت میکردند که نرخ بازار آزاد را جدی نگیرند! این استدلال از دو جهت قابل نقد و رد کردن است: یکی بهدلیل اثر قیمت بازار آزاد در سمت عرضه و دیگری اثر آن در سمت تقاضا.