
پایگاه خبری تحلیلی بانک مردم: خبرگزاری فارس در دو گزارش متعدد روایتی از تجمعات کف خیابان تهران و چند شهر کشور که روز گذشته رخ داد را منتشر کرد.
به گزارش بانک مردم، خبرنگاران فارس در این باره نوشتند:
ظهر روز شنبه، شانزدهمین روز از پاییز، در هوایی که هنوز گرمای تابستان را در خودش داشت به سمت چهارراه ولیعصر راه افتادم؛ فراخوانهای گسترده توسط رسانههای ضدانقلاب برای تجمع در ساعت ۱۲ همین روز منتشر شده بود. به چهارراه ولیعصر که رسیدم ساعت ۱۲ شده بود، چند دقیقه ای صبر کردم دور و بر خود را مدام نگاه میکردم تا هستههای تجمع را پیدا کنم اما گویا خبری از تجمع بیش از ۵ نفره نبود و همهچیز طبیعی به نظر میرسید.
سوار تاکسی شدم و خود را به میدان ولیعصر رساندم، میدان را دور زدم حتی خیابانهای منتهی به میدان را نگاه کردم اما باز هم هیچ تجمعی پیدا نکردم، مردم مشغول زندگی روزمره خود بودند. پیاده از بلوار کشاورز به سمت خیابان حجاب آمدم اما اینجا هم هیچ مورد مشکوکی که به تجمع ختم شود نیافتم.
با یک موتوری خودم را به دانشگاه تهران رساندم. صدای شلیک گاز اشکآور توجه من و موتوری را به خود جلب کرد. پیاده شدم. دور و برم پر از موتورسوار شده بود. بهت زده بودم که چه خبر است و مدام سر میچرخاندم. راننده موتوری بلند گفت: « آقا حواست کجاست؟ پول منو بده برم؛ نمی بینی اینجا شر شده!» موتوریها که بوقزنان رفتند، جمیعتی حدود ۳۰ نفر را دیدم که پشت سرشان سراسیمه به سمت من میدوند، چند نفر با فریاد میگفتند: «جلوتر نرو، برگرد...» توجه نکردم. جلوتر که رسیدم سوزش چشمانم شروع شد. جمعیت تازه پراکنده شده بود و فقط چند خانم جیغ میکشیدند: «اشکآور زدند، اشکآور زدند»
به دانشگاه که رسیدم دور و برم را نگاه کردم کسی نبود. دوباره برگشتم به سمت چهار راه ولیعصر. نزدیکی آنجا هم بوی گاز اشکآور میآمد اما خبری از تجمعکنندگان در اطرافم نبود. فقط نیروهای پلیس دور تا دور چهارراه بدون حرکت ایستاده بودند. نمی فهمیدم چرا تا من میرسم همه چیز تمام میشود!
از وسط خیابان انقلاب نگاهی انداختم. دیدم یک عده موتورسوار به صورت دستهجمعی در راه حرکت به سمت دانشگاه تهران بودند و بوق ممتد میزدند. تازه فهمیدم چه اتفاقی دارد میافتد! این موتورسوارها بین نقاط مختلف میچرخند و مردم را تحریک به تجمع میکنند. اما به محض ورود پلیس، خودشان محل را ترک میکنند و به محل بعدی میروند.
این بار دیگر فرصت را از دست ندادم و خودم را فوری به جمعیت رساندم و همراه جمعیتی حدودا ۵۰ نفره شدم. آنها به سمت خیابان دانشگاه پیچیدند و چون چشم پلیس را دور دیدند شعارها را تند کردند و از «زن زندگی آزادی» به «مرگ بر دیکتاتور» و... رسیدند. چندینبار خیابان دانشگاه را بالا و پایین رفتند و بارها با شعار «ایرانی با غیرت، حمایت حمایت » می خواستند مردم را داخل جمع خود بکشانند ولی چیزی به جمعیتشان اضافه نمیشد.
ناگهان چشمم به شخصی افتاد که هیچ شعاری نمیداد ولی جمعیت را چپ و راست میبرد. به محض اینکه میگفت برگردید همه برمیگشتند، میگفت پراکنده شوید همه در عرض و طول خیابان پراکنده میشدند. برعکس بقیه، نه کولهپشتی داشت و نه کیف دوشی. کاملا سبکبال حرکت میکرد. اما چیزی که خیلی توجه من را جلب کرد نوع پوشش آن لیدر بود؛ یک لباس زیپدار آستینبلند، لباسی که در آفتاب ظهر این روزها چندان منطقی به نظر نمیرسید. خوب که دقت کردم متوجه شدم در این گرما، چند لباس را روی هم پوشیده بود! احتمالا برای اینکه به راحتی قابل تعویض باشد.
با احتیاط تمام در حال عکسبرداری و فیلم گرفتن از وقایع بودم که یکباره دیدم در گوشه خیابان عدهای صدا می زنند «بسیجی بسیجی!» چند نفر ریختند بالای سر آن شخص و با مشت و لگد به جان او افتادند. هیچکدام حتی نپرسیدند که این فرد کیست و چه کار کرده.
داخل دعوای آنها شدم و گفتم «چی شده؟ چرا میزنیدش؟» یکی گفت: «داشت فیلم میگرفت!» گفتم: «آقا نزن، خب بگید پاک کنه» گویا موفق شده بودم یکی را نجات بدهم. گفتند: «هرچی گرفتی پاک کن» و او نیز همه عکسهایش را پاک کرد. بهت زده بودم که چرا اینها چیزی را متوجه نشده دادگاه خیابانی برگزار میکنند و به جان مردم می افتند! اصلا حواسم نبود که با این کارم، آنها را روی خودم حساس میکنم.
به دنبال آن شخصی که دستور کتک زدن را داده بود راه افتادم. متوجه شدم کارش فقط همین است! خارج جمعیت میایستد و مراقب افراد است. به هرکسی که حتی گوشی از جیبش درمی آورد دستور میدهد: «آقا گوشی رو بذار جیبت!» فهمیدم در ثبت وقایع با گوشی باید از این شخص دوری کنم.
ماجرای تقسیم کار بین لیدرهای اغتشاش، به اینجا ختم نمیشد. تداکارتچیهایی را دیدم که در کیفشان چند بسته سیگار داشتند و هربار که گاز اشکآور میزدند این افراد فورا سیگارها را روشن میکردند و دودش را به صورت تجمعکنندگان فوت میکردند. شخصی را دیدم که در بین جمعیت صدا میزند: «لباس، لباس» یک آقا دواندوان آمد و از کولهاش لباس در آورد و او در وسط معرکه تجمع لباسش را عوض کرد.
چند عکس دیگر از جمعیت گرفتم اما آنقدر محو این تیم هماهنگ شده بودم که فراموش کردم یک نفر مامور کنترل عکاسهاست. از بخت بد من همان شخصی که زاغزنی افراد را میکرد از پشت سر من ظاهر شد و طلبکارانه گفت: «گوشیت رو بده!» صدای تپشهای قلبم را میشنیدم. واقعیت این بود که با افرادی مواجه بودم که دادگاه خیابانی برگزار میکنند و بدون هیچ حرفی حکم صادر میکنند. یک لحظه فکری به سرم رسید و آهسته گفتم: « دارم به بیبیسی فیلم میفرستم!» اما حتی لحظهای به حرفم توجه نکرد. با عصبانیت جواب داد: «دروغ نگو، ما خودمون خبرنگار داریم!». فکرش را هم نمیکردم که برای ارسال فیلم به رسانههای ضدانقلاب هم افراد تعیینشدهای وجود داشته باشند.
واقعا نمیدانستم چه بگویم! این جماعت در گروههای کاملا مجهز و حرفهای ۱۰-۱۵ نفره آمده بودند و بهانههای من هم کارساز نبود. هنوز داشتم در ذهنم دنبال جملات میگشتم که ناگهان محکم من را به دیوار کوبید و صدا زد «بسیجی، بسیجی!» بلافاصله چند نفر خودشان را رساندند و با مشت و لگد به جان من افتادند. یعنی حتی برای کتک زدن افراد هم نیرو داشتند!
بلند گفتم: « باشه پاک میکنم، هرچی گرفتم پاک میکنم» همان شخص زاغزن گفت: «گالریت رو بیار، پاک کن» گالری را باز کردم. چون تعداد عکسهای ثبت شده زیاد بود با تعجب گفت: «[فحش رکیک]! این همه عکس رو برای کجا گرفتی؟» نمی دانستم چه بگویم. واقعا همه چیز را تمام شده میدانستم. منِ خبرنگار داشتم اعدام خیابانی میشدم! فقط به ذهنم رسید که وقت بخرم بلکه فرجی بشود. شاید همانطور که من کسی را نجات داده بودم، یک نفر به داد من برسد. شروع کردم عکسها را یکی یکی پاک کردن. آنها هم مرتب با مشت و لگد کتکم میزدند. ناگهان یک نفر گفت: «چرا یکی یکی پاک میکنی. همه رو با هم پاک کن.» خواست گوشی را از دستم بکشد که گفتم: «باشه. همه رو پاک میکنم.» شروع کردم به تیک زدن عکسها که یکباره صدای شلیک گاز اشکآور آمد و یکی فریاد زد: «مامورا، مامورا...» و همگی از دور و برم فرار کردند. هیچ وقت فکر نمیکردم گاز اشکآور جانم را نجات دهد.
گزارش میدانی فارس از تجمعات در برخی نقاط کشور
علی رغم فراخوان گسترده ضد انقلاب برای کشاندن مردم معترض به خیابانها اما شنبه 16 مهرماه اکثر شهرها و مناطق کشور روز آرامی را پشت سرگذراندند.
ضد انقلاب برای دیروز شاید سنگینترین هجمه رسانهای را به راه انداخته بود و فراخوانهای متعددی را برای شنبه دست به دست کرده بود اما بیشتر شهرهای کشور در آرامش کامل بود و قریب به اتفاق کلاسهای دانشگاههای کشور تشکیل شد. روزهای پایانی هفته گذشته نیز زندگی عادی مردم در تمامی شهرهای کشور در جریان بود.
زاهدان و سایر شهرهای سیستان و بلوچستان دیروز و امروز روزهای آرامی را سپری کرد و مردم برخورد سردی به فراخوان ضد انقلاب برای تجمع نشان دادند. خراسانهای جنوبی و شمالی، سمنان، اردبیل، زنجان، بوشهر، کرمان، گلستان و هرمزگان هم روز و شب عادی را سپری کردند. خوزستان هم مانند روزهای قبل در آرامش بود.
صبح امروز تجمعی با جمعیت حدودی ۴۰۰ نفر در گوهردشت کرج رخ داد، تجمعهای کم جمعیتی هم از خیابان درختی این شهر و هم چنین خیابان اصلی فردیس گزارش شده است. دانشگاه آزاد کرج هم صبح امروز شاهد یک تجمع دانشجویی بود.
ظهر دیروز شهر سنندج نیز در میدان آزادی، میدان مادر و پیاده راه فردوسی شاهد تجمعاتی بودند. اخبار غیررسمی از شهادت یک پاسدار با شلیک تیرجنگی حکایت دارد. ستاد امر به معروف استان نیز مورد هجوم آشوبگران قرار گرفت. اغتشاشات سنندج با یک کشته سازی نیز همراه شد و ضد انقلاب با پخش یک ویدئو و کپشنهای خیالی سعی بر متشنج کردن اوضاع کردستان داشتند. پلیس بارها اعلام کرده است در تجمعات خیابانی به هیچ وجه از تیر جنگی استفاده نمیکند. در اغتشاشات آبان ۹۸ هم حدود ۵۰ نفر از مردم با اسلحه غیر سازمانی کشته شدند.
در قم، همدان، قزوین، گیلان و مازندران تجمعاتی در دانشگاهها شکل گرفت. زندگی عادی مردم در کهگیلویه و بویراحمد و چهارمحال و بختیاری نیز مانند هفت روز گذشته جریان دارد. هوای این مناطق سرد شده و مردم بخاریهای خانهها را روشن کردند.
آذربایجان غربی نیز چند روز درگیر زلزله خوی بود و تمامی شهرها زندگی عادی مردم جریان داشت تنها در بوکان برخی از مغازه های بازار مرکزی شهر به خاطر تهدید گروهک های تجزیه طلب کرد تعطیل بود. دختران چند مدرسه راهنمایی هم هنگام ظهر مدت کوتاهی شعار میدادند. تجمع حدود ۵۰ نفره نیز در میدان فرمانداری بوکان شکل گرفت. تمام ۲۱ شهرستان آذربایجان شرقی نیز هیچ تجمعی به خود ندیدند.
در اصفهان پیش از ظهر دیروز هم تعدادی از افراد در خیابان چهارباغ بالا و میدان آزادی با شکل دادن تجمعات محدود در خیابان با ایجاد ترافیک در این محدوده موجب برهم زدن نظم عمومی و مزاحمت برای مردم شدند. ظهر امروز حدود پنجاه نفر از جوانان دختر و پسر با حضور در میدان شهدای اراک به صورت پراکنده شعارهایی هنجارشکنانه سر دادند.
در خرم آباد و بقیه شهرهای لرستان شب آرامی سپری شد اما خیابان هفت تیر دورود شاهد تجمع حدود صد نفری بود. اغتشاشگران شعار سر دادند و با سنگ شیشههای مصلی را شکستند با ورود پلیس این اغتشاش پایان یافت.
میدان نمازی شیراز هم شاهد یک تجمع 50 نفره بود. 36 شهرستان دیگر استان فارس نیز روز و شب پاییزی آرامی را سپری کردند.
در شهر ایلام هم جمعیتی در حدود ۵۰ نفر در چهار راه سعدی (مرکز شهر) و پارک کودک تجمع داشتند. در چهارراه نوبهار کرمانشاه نیز حدود ۱۰۰ نفر تجمع کردند. برخی خودروها نیز با بوق زدن اعتراض خود را به ترافیک شهر نشان میدادند. هم اکنون تردد در تمام خیابانهای کرمانشاه به طور عادی در جریان است.
در یزد نیز جمعی از دانشگاهیان علوم پزشکی شهید صدوقی ظهر دیروز بعد اقامه نماز در محوطه پردیس علوم پزشکی تجمع کرده و با سردادن شعارهای مرگ بر آمریگا و مرگ بر فتنه گر اغتشاشات اخیر در محوطه این دانشگاه و دانشگاه یزد را محکوم کردند.
در مشهد نیز ظهر دیروز تجمعات چند ده نفری در بلوار وکیل آباد و چند منطقه دیگر اتفاق افتاد. معترضین به بعضی از تابلوهای راهنمایی و رانندگی و اموال عمومی آسیب رساندند. بقیه شهرهای استان بزرگ خراسان رضوی به فراخوان ضد انقلاب پاسخ منفی دادند.
پلیس در برخی از شهرها برای متفرق کردن جمعیت از گاز اشک آور استفاده کرد. مشاهدات میدانی نشان میدهد در تجمعات تهران و چند شهر دیگر از تفنگ پینت بال نیز استفاده شده است.
در تهران هم خبرنگار فارس، جمعیت تجمع کنندگان در تئاتر شهر را ۲۰ نفر تخمین میزند. تجمعات چند ده نفره مشابهی در خیابان آزادی نزدیک دانشگاه شریف، خیابان کارگر شمالی و میادین فلاح، انقلاب، هفت تیر و بهارستان شکل گرفت. در برخی نقاط اغتشاشگران سطل زباله آتش زدند و ترافیک ایجاد کردند.
در لاله زار حدود ۱۰۰ نفر تجمع کردند و ۴ سطل زباله را آتش زدند و با جدولهای سیمانی کنار خیابان ترافیک ایجاد کردند. تجمع حدود ۱۵۰ نفره در نازی آباد هم پایان یافت. در منطقه امامزاده حسن نیز درگیری آشوبگران با نیروهای بسیج یک شهید و دو مجروح برجای گذاشت.
ظهر دیروز تجمع ۴۰ نفر آشوبگران در بازار تهران به آتش زدن یک کیوسک پلیس و دکههای فروش بلیط ون ختم شد. بازاریان نیز با اغتشاشگران همراهی نکردند. پس از آتش سوزی کانکس نیروی انتظامی، پلیس از بازاریان خواست تا مغازهها را تعطیل کنند. ضد انقلاب با پخش تصاویر مغازههای بسته به دروغ اعلام کرد بازار تهران اعتصاب کرده است.
در مجموع به نظر میرسد که در کل کشور جمعیت معترض کمتر از ۵ هزار نفر بوده است که نسبت به روزهای نخست اغتشاشات شاهد افت چشمگیر جمعیت کف خیابان هستیم.